بین زوار که باشم کرمت بیشتر است...
شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ق.ظ
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود/
عاشقی با اگرو شاید و اما نشود/
شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم/
هر کسی دربدر خانه ی لیلا نشود/
لذت عشق به این حس بلاتکلیفی ست/
لطف تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟/
من فقط روبه روی گنبد تو خم شده ام/
کمرم غیر در خانه ی تو تا نشود/
هرقدر باشد اگر دور ضریح تو شلوغ/
من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود/
بین زوار که باشم کرمت بیشتر است/
قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود/
مرده را زنده کند خواب نسیم حرمت/
کار اعجاز شما با دم عیسا نشود/
امن تر از حرمت نیست ، همان بهتر که/
کودک گمشده در صحن تو پیدا نشود/
بهتر از این ؟ که کسی لحظه ی پابوسی ات/
نفس آخر خود را بکشد پا نشود/
دردهایم به تو نزدیک ترم کرده طبیب/
حرفم این است که یک وقت مداوا نشود !/
من دخیل دل خود را به تو طوری بستم/
که به این راحتی آقا گره اش وا نشود/
بارها حاجتی آورده ام و هر بارش/
پاسخی آمده از سمت تو ، الّا نشود/
امتحان کرده ام این را حرمت ، دیدم که/
هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود/
آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کشت/
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود/
۹۴/۰۶/۰۷
خداقوت
مطلب شما در شبکه اشتراک لینک توبنویس
درج گردید.
http://tobenvis.com/Default.aspx?topicId=25660
منتظر حضور بعدی تان هستیم. باتشکر